1 کلام عاقل و جاهل به گوش یکدیگر چو نیک بنگری از روی تجربت بادست
2 همین به باغ ننالند بلبلان از زاغ که زاغ نیز هم از بلبلان به فریادست
1 ایدل اقبال و سعادت نه به سعی و طلب است اینچنینکامروایی نه به عقل و ادب است
2 جامهٔ بخت به اندازهٔ دانش نبرند زانکهدورانرا گردش بهخلافحسب است
1 شنیده بودم بیمار را نگیرد خواب همی بپیچد بر گرد خویش از تب و تاب
2 گزافه بود و دروغ این سخن که میگفتند دروغ نزد حکیمان بتا ندارد آب
1 سحر بشیر ملکزاده اردشیر آمد مرا دوباره به پستان شوق شیر آمد
2 نگشته بود تباشیر صبح فاش هنوز که سوی من زره آن ماهرو بشیر آمد