1 خرد چون کند دوستی با کسی که با دشمنان باشد او را صفا
2 مدار از بدان چشم نیکی از آنک شکر کس نخورد از نی بوریا
3 شبان بره آن به که دارد نگاه از آن سگ که با گرگ گشت آشنا
1 ای سایه خدای توئی همچو آفتاب با خاص و عام بر سر اظهار تربیت
2 گرد بسیط خاک فلک دورها بگشت قادر نیافت کس چو تو برکار تربیت
1 شکر این دولت که یارد گفت ز اهل روزگار کز کمینه بنده یاد آورد شاه کامکار
2 شهریار ملک پرور پادشاه دین پناه آنکه دین و ملک را باشد بذاتش افتخار
1 چگویم ازین روزگار مخادع چه آمد رهی را بروی از وقایع
2 بصد قرن یک شمه نتوان بیان کرد که از دور گردون چها گشت واقع