- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر سیم و زری بقرض یابی بستان منگر گرانی سود
2 زیرا که چو دین حال گردد حال از دو برون نخواهدت بود
3 گر هست ترا حیات باقی ایزد در بسته بس که بگشود
4 ور تاج بقا قضای مبرم از تارک هستی تو بربود
5 ز آتش که تو کرده ئی فروزان بعد از تو به وارثان رسد دود
6 وارث چو تو در میان نباشی خواه از تو بخشم و خواه خوشنود
7 فی الجمله بهر جهت که باشد آنکس که ربود زر بیاسود