مگر وصال تو روزی از حکیم نزاری قهستانی غزل 1090

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

مگر وصال تو روزی شود دگرباره

1 مگر وصال تو روزی شود دگرباره به قدرِ جهد بکوشم به حیله و چاره

2 به رغم جانِ رقیبت چه‌گونه می‌خواهم که خاک بر سرِ آن ظالم ستم‌گاره

3 دراوفتاد به پایِ تو باز چون خلخال گرفته دستت و بوسیده باز چون یاره

4 به حسنِ تو نبود دل‌بری جفا پیشه به بخت من نبود عاشقی جگرخواره

5 چو مرغ زیرک اگرچه رمیده دل بودم به دامِ عشق برآویختم دگرباره

6 ترا چه غم که ز جورِ تو چون نزاری زار هزار دل‌شده سرگشته‌اند و آواره

عکس نوشته
کامنت
comment