وصالت دوای دل دردمند از جهان ملک خاتون غزل 608

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

وصالت دوای دل دردمند

1 وصالت دوای دل دردمند در وصل از این بیش بر ما مبند

2 مکن گریه چون ابر بر جان من چو گل بر من و حال زارم مخند

3 مسوزان مرا از فراق رخت که او آتش است و دل ما سپند

4 که دارد بتی مهوش همچو من دو ابرو کمان و دو گیسو کمند

5 نخواهم به هر دو جهان جز تو کس اگر روز حشرم مخیر کنند

6 نگیرد دلم انس با هیچکس گرم بی رخ تو به جنّت برند

7 چو تیر جفایت ببارد ز ابر نشاید که مژگان به هم برزنند

8 اگر در غمت ناله ای بشنوی ز مردان نه مردند ایشان زنند

عکس نوشته
کامنت
comment