چرا چنین شب و روز از حکیم نزاری قهستانی غزل 843

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

چرا چنین شب و روز انتظار می دارم

1 چرا چنین شب و روز انتظار می دارم که چشمِ مرحمتی زان نگار می دارم

2 به یادِ سیمِ بُنا گوش و عقدِ زیورِ او همیشه لعل و گهر در کنار می دارم

3 بسوختم چه کنم گرچه طاقتم برسید به صد مجاهده صبری به کار می دارم

4 اگرچه سست رکابم بر اسبِ صبر و قرار لگام بر سرِ عهد استوار می دارم

5 چو فاش کرد نهانِ دلم تسلّطِ عشق سرشک بر مژه زان آشکار می دارم

6 دلم پر آتش و چشمم پر آب می باشد ز بس که آرزویِ رویِ یار می دارم

7 به خواب نیز نمی بینمش که شب تا روز ز ناوکِ مژه در دیده خار می دارم

8 اگرچه از منِ مظلوم کس نمی شنود ولی تظلّمِ خود برقرار می دارم

9 ز یار هیچ شکایت نمی کنم نی نی فغان ز بختِ نزاریِ زار می دارم

عکس نوشته
کامنت
comment