-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چرا به کار من ناتوان نپردازی نظر به حال اسیران خود نیندازی
2 ز مرتبت چو سراپرده بر فلک زدهای به زیر خرگه دولت همی طرب سازی
3 چو کرد بانوی ایران تو را فلک ناگاه سزد به تاج و به تخت ار کنی سرافرازی
4 به شکر آنکه به میدان کامرانی و ناز فراز زین مرصّع کُمِیْت میتازی
5 به پنجروزه فریب جهان مشو مغرور که دور چرخ بسی کرده است این بازی
6 ز خان و مان و ز جان و جهان برآمدهام به دور دولت سلطان محمّد غازی
7 تو چند غصّه کار جهان خوری آخر ز آتش غم دوران چو موم بگدازی