چرا به کار من ای جان از جهان ملک خاتون غزل 390

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

چرا به کار من ای جان وفا نکردی هیچ

1 چرا به کار من ای جان وفا نکردی هیچ به حال خسته دلان جز جفا نکردی هیچ

2 چرا ز لعل لب آبدار خود کامم شبی ز روی ارادت روا نکردی هیچ

3 طبیب درد منی راست گو که از چه سبب ز روز وصل دلم را دوا نکردی هیچ

4 به لطف با همه کس در میان و بس شادان به بخت ما بجز از ماجرا نکردی هیچ

5 بسی خطاب کشیدم ز روز هجرانت به وصل ما تو به غیر از خطا نکردی هیچ

6 چو سرو ناز خرامیده ای میان چمن نظر ز روی عنایت به ما نکردی هیچ

7 تو پادشاه جهانی و من گدای غریب ترحمی ز چه رو بر گدا نکردی هیچ

عکس نوشته
کامنت
comment