- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چرا به کار من ای جان وفا نکردی هیچ به حال خسته دلان جز جفا نکردی هیچ
2 چرا ز لعل لب آبدار خود کامم شبی ز روی ارادت روا نکردی هیچ
3 طبیب درد منی راست گو که از چه سبب ز روز وصل دلم را دوا نکردی هیچ
4 به لطف با همه کس در میان و بس شادان به بخت ما بجز از ماجرا نکردی هیچ
5 بسی خطاب کشیدم ز روز هجرانت به وصل ما تو به غیر از خطا نکردی هیچ
6 چو سرو ناز خرامیده ای میان چمن نظر ز روی عنایت به ما نکردی هیچ
7 تو پادشاه جهانی و من گدای غریب ترحمی ز چه رو بر گدا نکردی هیچ