چرا بیرون نیامد از صامت بروجردی اشعار مصیبت 25

صامت بروجردی

آثار صامت بروجردی

صامت بروجردی

چرا بیرون نیامد ماه از پشت حجاب امشب

1 چرا بیرون نیامد ماه از پشت حجاب امشب ندارد عزم رفتن سوی خرگه آفتاب امشب

2 زمین ز آسمان افتاده‌ اندر اضطراب امشب رسد از کربلا بر گوش صوت بوتراب امشب

3 نشسته سر به زانو حضرت زهرا لب کوثر فشاند اشک ماتم هر زمان از دیده پیغمبر

4 نهاده سبحه طاعت ز کف کروبیان یکسر مگر شمر لعین برده سر بی‌چادر و معجر

5 چه خصمی داشت یا رب با حسین تشنه‌ تب دوران که کرد او را قتیل تیغ عدوان با لب عطشان

6 زنان و دخترانش شد به شام کوفه سرگردان چرا ابن‌زیاد ای دل نگردد خرم و خندان

7 چو بهره کوفه رفتن کرد زینب جای در محمل روان شد کاروان اشک پیشاپیش از آن منزل

8 به خود گفتا فراق آسان ولیکن زندگی مشگل سکینه هر زمان می‌گفت با آه و فغان کای دل

9 تن فرزند زهرا بی‌کفن در عرصه میدان سر چون ماه تابانش به نوک نیزه عداوان

10 چو شد اندر تنور آن سرز جو کوفیان پنهان ملایک جمله نالیدند نزد قادر سبحان

11 سکینه خورد چون سیلی ز دشت شمر بداختر دل افلاک خون گردید و شد بیرون ز چشم تر

12 سبب جستند خیل قدس نزد خالق اکبر که یارب این تزلزل چیست برپا شد مگر محشر

13 زمین کوفه را یکسو پر از شور و نوا بینم فغان کودکان را رفته تا عرش خدا بینم

14 ز یک جا ساربان را در زمین کربلا بینم جدا دست حسین تشنه لب را از دو جا بینم

15 در این ماتم نه تنها فرش و عرش کبریا گرید جناب مصطفی(ص) با انبیا و اولیا گرید

16 رقیه فاطمه کلثوم با زین العبا گرید جوان و پیر و مرد و زن از این غم برملا گرید

عکس نوشته
کامنت
comment