- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 (چرا چو تن زغذا پر شود نگنجد نیز الم رسدش گر فزون کنی تو از مقدار؟
2 و گوهری دگر اینجا که پر نگردد هیچ نه از نبی و نه از بینش و نه از ا شعار.
3 چه چیز آن (و) چه چیز این واز پی چه چنین؟ چه چیز آن که بدین هر دو بر بود سالار؟
4 نشان آنکه بغایت بود زشاهد چیز دلیل گیرد و دارد بعاقبت دیدار.)
و انکار و نکال و عقوبت بیواسطه از درخت بجوید تا بدانند که ظنش خطاست. و اگر ملک ما بر شرح این اقاویل بصیر نبودی، جوا ب ما مرین سوالات را کهاندرین بیت هاست آن بودی که گفتیمی: جسد ما از غذا از آن پر شود که طعام بیش از آن باشد که ما توانیم خوردن، همچنانکه اگر کمتر از آن باشد که ما را باید، سیر نشویم. و آن جوهر که او از علم پر نشود نفس است، و آنک برین هر دو سالار است وز شاهد بر غایب دلیل گیرد، عقل است. ,
این سوالها را که اندرین بیتهاست این جوابها مقتضی است (و جای) بیشی نیست. بنگر ای خردمند! اندرین دو جواب تا فصل بیاید که مر خرما بر خارست، و هذه جمله کافیه، و زین بیتها گذشتیم. ,