بندی چرا میان عداوت به کین چرخ؟ از سعیدا غزل 206

بندی چرا میان عداوت به کین چرخ؟

1 بندی چرا میان عداوت به کین چرخ؟ از دست ما درازتر است آستین چرخ

2 نبود عجب که تیز شود تیغ آفتاب هر روز می کشد دم خود بر جبین چرخ

3 جز نام بی وفایی دوران بی مدار نقشی نکنده اند دگر بر نگین چرخ

4 یخ بسته عالم از خنکی های روزگار یک موی کم نمی شود از پوستین چرخ

5 آخر چو آفتاب فرومی روی به خاک گر می شوی به جهد سعیدا قرین چرخ

عکس نوشته
کامنت
comment