- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سلطنت کی کند آن شاه که درویش نشد آشنا کی شود آن دل که به خود خویش نشد
2 می کند آرزوی وصل تو هرکس لیکن کار دولت به هوا و هوسی پیش نشد
3 قیمت مرهم وصل تو ندانست آنکو در ره وصل تواش پای طلب ریش نشد
4 طالب درد تو هرگز نکند یاد دوا کان که بیمار تو شد عافیت اندیش نشد
5 گرچه شد صبر من و عشق تو، هردم کم و بیش با تو عهدی که دلم بست کم و بیش نشد
6 آن که از خوان وصالت به نوایی برسید از نعیم دو جهان مفلس و درویش نشد
7 تا ابد دوستی روی نکو دین من است هیچ صاحب نظری منکر این کیش نشد
8 جان اگر شد ز می عشق تو بی خود چه عجب کیست از مستی این جرعه که بی خویش نشد
9 به وصال تو نسیمی چه کند ملک جهان با چنان نوش کسی ملتفت نیش نشد