1 گل کیست که در رونق خد تو رسد یا ماه که در حسن به حد تو رسد
2 سروار چه زند لاف شگرفی لیکن چون بید بلرزد چو به قد تو رسد
1 خدایگان سلاطین شهنشه اعظم امید دین عرب آرزوی ملک عجم
2 سریر بخش ملوک جهان که تعظیمش نهاد بر سر نه کرسی سپهر قدم
1 هر شب چو ز هجر تو دل تنگ بنالد از سوز دلم سنگ به فرسنگ بنالد
2 هر صبحدم از درد فراق تو بنالم زانگونه که در وقت سحر چنگ بنالد
1 ای که بی چشم تو چشمی چشم من جز تر ندید هیچ چشمی از چشم تو نیکوتر ندید
2 ز آرزوی چشم تو چشم رهی یک چشم زد جز به چشم شوخ چشمی چشمه سار خور ندید