- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آتش کیست که من دیگ صفت در جوشم با همه جوش چرا غنچه صفت خاموشم
2 قرب شمع است بلی آفت پروانه ولی سر رود بر سر این کار بجان میکوشم
3 بنده و بندی عشقت نه من امروز شدم کز ازل حلقه زلف تو بود در گوشم
4 گر برم لب بلب جام شبی بی لب تو گر می صاف بود خون جگر مینوشم
5 چون از این دلق ریائی نشدم حاصل هیچ میروم خرقه و سجاده بمی بفروشم
6 گر رود سر بسر مهر تو چون شمع مرا کی توانم که بدل آتش عشقت پوشم
7 من بخود وصف تو گفتن نتوانم چون نی هر چه نائی بدمد بردم من مینوشم
8 هر کجا باده کشیدیم بود هوش زدا می عشق تو بنازم که فزاید هوشم
9 هست بردوش من آشفته گناه دو جهان تا مگر دست خدا بار برد از دوشم