1 کی باشد کی لباس هستی شده شق تابان گشته جمال وجه منطق
2 دل در سطوات نور او مستهلک جان در غلبات شوق او مستغرق
1 گر چه آمد بسیط اصل کلام باشد آن را مراتب و اقسام
2 هست اصل بسیط آن ز صفات ز صفاتی که هست لازم ذات
1 ابلهی رخت خود به خواب سپرد رختش از تن کشید و دزد ببرد
2 جز ازاری که بودش اندر پای کش ز بی قیمتی گذاشت به جای
1 روزی از روزها کلیم خدا که زدی گام در حریم وفا
2 در شبانی به ره نهاد قدم بره ای کرد ناگه از رمه رم