- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کیست که جانش ز غمت خسته نیست کیست که دل را به رخت بسته نیست
2 چون قد و بالای تو سروی دگر بر لب سرچشمه ی جان رسته نیست
3 نقش رخت می نرود از دلم زنگ غم عشق تو سربسته نیست
4 روی به درگاه نیازش بمال در بزن ای دل که دری بسته نیست
5 نیست شبی کز غم تو در جهان روی من از خون جگر شسته نیست