کسی کو در تب عشق تو نبض خویشتن از عرفی شیرازی غزل 264

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

کسی کو در تب عشق تو نبض خویشتن گیرد

1 کسی کو در تب عشق تو نبض خویشتن گیرد ز عیب خود پرستی ، هر زمان، بر مرد وزن گیرد

2 دم عیسی بخنداند گل امید صیادی که در فصل بهاران دام او مرغ چمن گیرد

3 مه کنعان به خواب است ، ای صبا، بر برهمن بگذر که گرگی ناگهان دنبال بوی پیرهن گیرد

4 از آن با عشق هرگز التفاتی نیست تقوا را که عاشق نکته با زاهد به کیش برهمن گیرد

5 زدم در گوشه ای تنها، که ریزم خون خود عرفی مبادا وقت مردن ناشناسی دست من گیرد

عکس نوشته
کامنت
comment