1 هر که بندد کمر بخدمت خلق چون خردمند باشد و فاضل
2 نظرش بر دو چیز اگر نبود پس بود سعی او از آن باطل
3 گر نگردد ز خدمت مخلوق هیچ از آن هر دو آرزو حاصل
4 اولا حرمت و دوم نعمت که از آن حاصلست شادی دل
5 کز پی بیخودی شبانروزی عمر ضایع چرا کند عاقل
1 شاد باش ای دل که بختت پیشوایی میکند سوی نویین جهانت رهنمایی میکند
2 خسرو خسرو نشان تالش که از بهر خدای اهل دانش را به مردی کدخدایی میکند
1 چه عادتست که انباء دهر هر قومی کرم بلاف ز عهد گذشته وا گویند
2 برانگروه بباید گریست کز پس ما حکایت کرم از روزگار ما گویند
1 سید پسرا روی تو ماه ختن است بالات براستی چو سرو چمن است
2 گر پسته شیرین تو خندان نشدی معلوم کجا شدی که هیچت دهن است
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به