- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر که در راه تو اول قدم از خویش برید هم به اول قدم آنجا که می خواست رسید
2 هیچکس بانو نیاویخت که از خود نگریخت میچکس باهنر نپیوست که از خود نبرید
3 به طلب کس خبری هم اثری از تو نیافت بی طلب نیز نشانت به شنید و نه بدید
4 همه با ناله و آهند چه هشیار چه مست همه با حسرت و دردند چه پیر و چه مرید
5 زاهد از صومعه گر رخت بکوی تو کشید ما نخواهیم در آن کوی به جز درد کشید
6 آنکه آسان شمرد این همه خون خوردن ما دور از آن روی مگر شربت هجری نچشید
7 تا دل ریش پر از درد طلب بافت کمال بافت هر گونه دوائی که ازو میطلبید