- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر که چون صبح خودنمایی کرد پیرهن بر تنش قبایی کرد
2 عشوهٔ لاجوردیی که تراست رنگ روی مرا طلایی کرد
3 چون توان دید ماه را کامشب چهره شد با تو بی حیایی کرد
4 دیدهٔ من ز دیدن رویت آشنایی به روشنایی کرد
5 نخورد آبی از زلال وصال دل که او خوی با جدایی کرد
6 شوخ بالا بلند من جویا سرو را خنده بر رسایی کرد