1 هر که در مال میکند ضنت سعی در جمعش ار بود تنها
2 غلطست آنکه میکند نادان ناپسند آید آن بر دانا
3 جمع تنها نه ضنتی باشد گر که تفریق باشدش ز قفا
4 جمع و تفریق هر دو میباید تا نکو صنعتی شود پیدا
5 آنچه دانست گفت ابن یمین کس چه داند که چیست میل شما
1 شکر این دولت که یارد گفت ز اهل روزگار کز کمینه بنده یاد آورد شاه کامکار
2 شهریار ملک پرور پادشاه دین پناه آنکه دین و ملک را باشد بذاتش افتخار
1 چگویم ازین روزگار مخادع چه آمد رهی را بروی از وقایع
2 بصد قرن یک شمه نتوان بیان کرد که از دور گردون چها گشت واقع
1 ای سایه خدای توئی همچو آفتاب با خاص و عام بر سر اظهار تربیت
2 گرد بسیط خاک فلک دورها بگشت قادر نیافت کس چو تو برکار تربیت