1 هر کس که توبه کرد بدور گل از شراب کی توبه اش قبول کند غافر الذنوب
2 تائب شدن بدور گل از لطف طبع نیست ساقی بیار باده علی رغم من یتوب
3 قطع تعلق از همه لذات کرده ام الا ز جام باده صافی و روی خوب
1 شکر این دولت که یارد گفت ز اهل روزگار کز کمینه بنده یاد آورد شاه کامکار
2 شهریار ملک پرور پادشاه دین پناه آنکه دین و ملک را باشد بذاتش افتخار
1 ای سایه خدای توئی همچو آفتاب با خاص و عام بر سر اظهار تربیت
2 گرد بسیط خاک فلک دورها بگشت قادر نیافت کس چو تو برکار تربیت
1 چگویم ازین روزگار مخادع چه آمد رهی را بروی از وقایع
2 بصد قرن یک شمه نتوان بیان کرد که از دور گردون چها گشت واقع