1 هر که این هر دو قطعه بر خواند که ازین پیش کردم آنرا یاد
2 پرسد از من که خواجه نیز ترا چند خروار غلّه بفرستاد
3 نیک باشد که من جوابش را بنویسم که نیم جو بنداد؟
1 دلبرم هم ز بامداد برفت کرد ما را غمین و شاد برفت
2 آن همه عهدها که دوش بکرد با مدادش همه زیاد برفت
1 دل من ار بغمت خوشتر از زبان تو نیست ز روی تنگی باری کم از دهان تو نیست
2 تنم چو موی شد از عشق و خرّمم آری که هیچ فرق میان من و میان تو نیست
1 با لب تو جان شکار زلف تست با رخ تو کار کار زلف تست
2 چشمۀ خورشید سوی روی تو حلقۀ شب گوشوار زلف تست