1 هرکه دلتنگ است کی در عشق چون من میشود کز دلم تا بگذرد پیکان چو سوزن میشود
2 بسته راه روشنی بر کلبهٔ تاریک ما گر سراسر چون کبوترخانه، روزن میشود
3 در شکستم مصلحتها هست، ورنه در جهان هرکجا فتحیست چون شمشیر از من میشود
4 مشرب پروانه دارم در طریق دوستی شاد میگردم چراغ هرکه روشن میشود
5 عشق در هرجا که رسم چرب نرمی عام کرد سنگ بر اندام مینا موم روغن میشود
6 گوشهٔ چشمی اگر باشد ازو، در زیر تیغ عاشقان را پوست بر اندام، جوشن میشود
7 مدعا از اعتبار سرمه میدانی که چیست یعنی از حسن سیاهان، چشم روشن میشود
8 خستگان از بس که میمیرند در زندان عشق هر زمان در کوچهٔ زنجیر، شیون میشود
9 اختر اهل سخن، شمع ره آوارگیست سنگ موزون بیشتر سنگ فلاخن میشود
10 این بود گر آتش گل، هفتهٔ دیگر سلیم گلشن از خاکستر مرغان چو گلخن میشود