- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر که را عقل خرده بین باشد پیش وی این سخن یقین باشد
2 کاسمان و زمین و هر چه در او باشد از جسم و جان چه کهنه چه نو
3 نیست آن را ز صانعی چاره که بود فیض بخش همواره
4 خانه بی صنع خانه ساز که دید نقش بی دست خامه زن که شنید
5 هر چه آورده سوی هستی پی یافته هستی و بقا از وی
6 نه عرض ذات او و نی جوهر هر چه بندی خیال ازان برتر
7 همه محتاج او نشیب و فراز و او مبرا ز احتیاج و نیاز
8 اول او بود و کاینات نبود یافت زو جمله کاینات وجود
9 آخر او ماند و نماند کس کنه او را جز او نداند کس
10 از همه در صفات و ذات جدا لیس شی ء کمثله ابدا