1 هر که را نیم جو قناعت هست از دو عالم ندارد اندیشه
2 یک شمر آب و یک بیابان مور یک درم سنگ و یک جهان شیشه
1 این چه جشنست کزو جان جهان در طرب است در نُه افلاک از او سور و سرور عجب است
2 چرخ در رقن و زمی سرخوش ویتی سرمست راست پرسی طرب اندر طرب اندر طرب است
1 تا سلیمان زمان زندان اسکندر گرفت کار عالم خاصه ایران رونقی دیگر گرفت
2 خسرو غازی هلاکوخان که از هر حملهای پشت صد لشکر شکست و روی صد کشور گرفت
1 الا تدارک ماه صیام بایدکرد خلاف عادت شرب مدام باید کرد
2 به مصلحت دو سه روزی نماز باید کرد ز می قعود و به تقوی قیام بایدکرد