-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هرکه را ساز بود زمزمه ی زنجیرش می کند ناله ی مرغان چمن دلگیرش
2 خضر آید به ره قاتل ما تا بیند صورت حال خود از آینه ی شمشیرش
3 گذری بر دل سودازده ی ما نکند در کمانخانه مگر چله نشین شد تیرش
4 روزگاری ست که بر هرکه نظر اندازی همچو گوهر تهی از آب نباشد شیرش
5 به دعای سحری رام دلم گشت سلیم آفتابی که نکرده ست کسی تسخیرش