- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هرکه او نغمهٔ شوری بنواخت ضرر و زحمت «شوری» نشناخت
2 کار اسلام خراب آن کس کرد که پسازمرگ نبی شوری ساخت
3 قتل عثمان شد از آن روز درست که عمر کار به شوری انداخت
4 هرکه در بازی خود شوری کرد تجربت شدکه در آن بازی باخت
5 عجز را پرده کشید از تلبیس گر بزی کاو علم شور افراخت
6 شور، تزویر ضعیف است، بلی عزم در کورهٔ شوری بگداخت
7 هر مزور که بدی اندیشید قصد بنهفت و سوی شوری تاخت
8 هرکه خواهدکه مراد خود را بشنود از تو، به شوری پرداخت
9 مشورت قاعدهٔ تردید است نرسد مرد مردد بنواخت