- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر که را مهرِ تو در دل نبود بی جان به وان که جز عشقِ تو اش کیش بود قربان به
2 دلِ من در سرِ میدانِ محبّت چون گوی در خمِ زلف چو چوگانِ تو سرگردان به
3 قفلِ یاقوت که بر درجِ دُر انداخته ای سخت خوب است ولی پسته و گل خندان به
4 من به مرجان نکنم نسبتِ لعل تو که هست بوسه ای زان لبِ لعلِ تو ز صد مرجان به
5 اگرم تیغ زنی سر نهم اندر قدمت سرِ چاکر چو رود در قدمِ سلطان به
6 روی بنمای که ابرویِ تو محرابِ من است باشدم کفرِ سرِ زلفِ تو از ایمان به
7 گرچه دردِ تو نزاری نپذیرد درمان عشق دردی ست که آن را نکنی درمان به