1 هر که را عشق هم نشین باشد جامۀ خوابش آتشین باشد
2 خانه خالی که دوست ننشیند در وجودی که مهر و کین باشد
3 بی نمازی بود که در رهِ عشق التفاتش به کفر و دین باشد
4 دوستان در چنین بلا که منم صبرم از دوست بیش ازین باشد
5 عاقبت غم در آرد از پایم بارِ هجران اگر چنین باشد
6 کم ز کاهی بود به بازویِ عشق گر همه کوهِ آهنین باشد
7 بر سرِ خاکم ار به رستاخیز گذرِ یارِ نازنین باشد
8 بر کشد تا به آسمان فریاد استخوانم که در زمین باشد
9 عزمِ غربت نزاریا نکند هر که را مقبلی قرین باشد
10 بر نخیزی دگر ز خاکِ درش اگرت بخت هم نشین باشد