- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر که در عالم کم از یک لحظه دور از بار زیست کرد نقد زندگانی شایع اره پسیار زیست
2 عاشق نالان می نگرفت بی رویش قرار عندلیب زار نتوانست بی گلزار زیست
3 ا گر شنیدی بوی تر از خود برفی بیخبر زاهد خود بین که عمری عاقل و هوشیار زیست
4 با خیال بار عاشق شب به عمر خود نخفت شمع چندانی که بودش زندگی بیدار زیست
5 شربت دردت مریض عشق را باید حلال گر کسی درمان بجست او سالها بیمار زیست
6 با رقیبانت به بوی وصل خوشدل میزیم بر امید گل چو بلبل می توان با خار زیست
7 ا گر برآید سرو شاید از سر خاک کمال سالها چون با خیال آن تد و رخسار زیست