- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر که چون سروم، گل اندامی نداشت در جهان، از عیش خوش کامی نداشت
2 هر که در راهش، نشان را گم نکرد در میان عاشقان، نامی نداشت
3 گفت، پیشت میفرستم، باد را پیشم آمد، لیک، پیغامی نداشت
4 سرو خود را، با قدش میکرد راست چون بدیدم، نیک اندامی نداشت
5 هر که سر، در پای منظوری بتاخت راستی نیکو، سرآنجامی نداشت
6 دل به زلفت رفت، تا صیدست و دام هیچ صیدی این چنین دامی، نداشت
7 کرد زاهد منع من، نشنید دل پخته بود این دل، غم خامی نداشت
8 من لبت را، دل به رغبت دادهام ورنه، با سلمان لبت وامی نداشت