سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

سلمان ساوجی
سلمان ساوجی

هرکه از خود خبری دارد، ازو از سلمان ساوجی غزل 36

غزل 36 ام از 897 غزلیات

هرکه از خود خبری دارد، ازو بی‌خبر است

1 هرکه از خود خبری دارد، ازو بی‌خبر است عشق جایی نبرد، پی که ز هستی اثر است

2 مرد هشیار منم، کم خبر از عالم نیست وین کسی داند، کز عالم ما با خبر است

3 بر سر کوی محبت، نتوان پای نهاد که در آن کوی، هر آنجا که نهی پای، سراست

4 جان درین منزل خونخوار، ندارد خطری هر که او غم جان است، به جان در خطر است

5 جان من، همنفس باد سحر خواهد بود تا ز بویت نفسی در تن باد سحر است

6 مردم چشم من از با تو نظر باخت، چه شد عشق بازی، صفت مردم صاحب نظر است

7 خاک بادا! سر من، گر سر افسر، دارم تا به خاک کف پای تو سرم، تا جور است

8 آخر آن خار که بر رهگذرت نپسندم بر دل من چه پسندی، که تو را رهگذرست؟

9 زاهدان! باز به قلاشی و رندی مکنید عیب سلمان، که خود او را به جهان، این هنر است

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر هرکه از خود خبری دارد، ازو بی‌خبر است

شاعر شعر هرکه از خود خبری دارد، ازو بی‌خبر است چه کسی است ؟

شاعر شعر هرکه از خود خبری دارد، ازو بی‌خبر است سلمان ساوجی می باشد.

شعر هرکه از خود خبری دارد، ازو بی‌خبر است در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر هرکه از خود خبری دارد، ازو بی‌خبر است چیست ؟

قالب شعر هرکه از خود خبری دارد، ازو بی‌خبر است غزل است

مضمون اصلی شعر هرکه از خود خبری دارد، ازو بی‌خبر است چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ است.
بنر