هر که را راه سخن وا شده موسی گردد از سعیدا غزل 215

هر که را راه سخن وا شده موسی گردد

1 هر که را راه سخن وا شده موسی گردد هر که پاس دم خود داشت مسیحا گردد

2 هر که او پاک درون تر گرهش مشکل تر که گهر وانشود بحر اگر واگردد

3 اطلس کار جهان را نه چنان بافته اند که سررشته به تدبیر تو پیدا گردد

4 گر دلت یک سر مویی خبر از حق یابد هر سر موی، تو را دیدهٔ بینا گردد

5 سخن عشق مگویید به هر بی دردی راز ما را مگذارید که افشا گردد

6 هر که دل بست نه آیین محبت داند هر سعیدی که نتواند که سعیدا گردد

عکس نوشته
کامنت
comment