هر که از خون ریز من آلوده از عرفی شیرازی غزل 403

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

هر که از خون ریز من آلوده گردد دامنش

1 هر که از خون ریز من آلوده گردد دامنش عذر ننگ این عمل در عهدهٔ شکر منش

2 خست از اندازه بیرون می برد دهر خسیس آتشی بینم که می گردد به گرد دامنش

3 ... باغبان گلشن جنت شود ... آسودگی در گلشنش

4 در محبت زندگی را با شهادت جنگ نیست دیده ای باید که بیند خون من در گردنش

5 وه چه صیادی که هر صیدی که زخمی از تو یافت سر به دنبال تو دارد، تا بود جان در تنش

6 خلوتی کز نور شمع ما به حسن اندوده شد کوتهی دارد کمند آفتاب از روزنش

7 عرفی آن تر دامنی دارد که هنگام عذاب آتش دوزخ بمیرد گر فشاری دامنش

عکس نوشته
کامنت
comment