هر که را دل مبتلای از امیرعلیشیر نوایی غزل 138

امیرعلیشیر نوایی

آثار امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

هر که را دل مبتلای چون تو جانانی بود

1 هر که را دل مبتلای چون تو جانانی بود هم فدا سازد گرش هر مو بتن جانی بود

2 چون خیال آرم کشیدن آن تن نازک ببر منکه هر سو کرده سر از سینه پیکانی بود

3 ای مسلمانان چه خوانیدم به مسجد چون به دیر رخنه در دینم فکنده نا مسلمانی بود

4 کی من مجنون توانم دید روی آن پری کش بدیدن عقل کل مدهوش حیرانی بود

5 اشک خون پیدا برویم راند وان کاندر دلش از فراق لاله رویی داغ پنهانی بود

6 زو جدا گشتم ندانستم که از بی طاقتی آه و اشکم در غمش هر لحظه طوفانی بود

7 منع فانی کرد ناصح از جنون و عاشقی کی بود باور که او این نوع نادانی بود

عکس نوشته
کامنت
comment