هر که را جانی‌ست از حکیم نزاری قهستانی غزل 162

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

هر که را جانی‌ست با جانان ماست

1 هر که را جانی‌ست با جانان ماست جان ما چون او شود او جان ماست

2 هر دو عالم گر یکی بینی به او آن یکی سرچشمه ی حیوان ماست

3 چشمه ی خضر و زلال زندگی جمله در حرف سخنگویان ماست

4 در صفات نیستان گر آیتی هست حمدالله آن در شأن ماست

5 آفتاب چرخ با آن فرّ و زیب پرتو یک ذره از احسان ماست

6 آفتابی چون شود در ذره محو این چنین کآثار آن برهان ماست

7 گاه سلطانی گدای کوی او گه گدای کوی او سلطان ماست

8 گرچه ما هم از گدایان رهیم هر کجا سلطان سری دربان ماست

9 هر که خواهی باش اصلا هیچ نیست گر برون از عهدهٔ پیمان ماست

10 یک اشارت بس اگر گوید به رمز داغ ما دارد نزاری آنِ ماست

عکس نوشته
کامنت
comment