- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر که بینم که پس زانوی غم آه کشد میرم از غم که مبادا ز غم آن ماه کشد
2 با وجود قد رعناش اگر زاهد را دل به طوبی کشد از همت کوتاه کشد
3 هرکه از پیرهنش نکهت جان یافت کجا منت بوی گل از باد سحرگاه کشد
4 آگهی جوی دراین راه که استاد ازل رقم عشق به لوح دل آگاه کشد
5 گو مرا زار بکش گرد همه شهر بکش سر ز حکمش نکشم خواه کشد خواه کشد
6 می کنم شب همه شب از غم او ناله و آه چون اسیری که نفیر از ستم شاه کشد
7 گر نه جامی به بلاییست گرفتار چرا همه شب نعره زند گریه کند آه کشد