-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر که جان دارد و روان دارد واجب است آنکه درد جان دارد
2 حمد بیحد کردگار احد صمد لم یلد و لم یولد
3 آنکه ذاتش بری است از آهو الذی لا اله الا هو
4 مالک الملک قادر بیعیب صانع عالم شهادت و غیب
5 ربنا جل قدره و علا آنکه از بدو فطرت اولی
6 خلق در دست قدرت او بود قدرتش دستبرد صنع نمود
7 صانعی، کز مطالع ابداع او برآرد حقایق انواع
8 پس چهل طورشان در آن اشکال برد از جا به جا و حال به حال
9 روحها داد روح را زان راح به صبوحی اربعین صباح
10 امر او بر طریق کن فیکون هم چنان کاف نارسیده به نون
11 آفرینندهٔ زمان و مکان در جهات طبایع و ارکان
12 خلق را در جهان کون و فساد هست او مبدا و بدوست معاد
13 زان پدر هفت کرد و مادر چار تا سه فرزند را بود اظهار
14 صنعش از آب و خاک و آتش و باد جسم را طول و عرض و عمق او داد
15 زان طرف روشنی و نزدیکی زین طرف بعد بود و تاریکی
16 چون شد از خاک تیره طینت تن کرد امرش به نور جان روشن