🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار
ملک‌الشعرا بهار

هرکه او یار محترم از ملک‌الشعرا بهار منظومه‌ 16

منظومه‌ 16 ام از 1042 کارنامهٔ زندان

هرکه او یار محترم دارد

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43

1 هرکه او یار محترم دارد دگر اندر جهان چه غم دارد

2 خوبرویان شهر را دیدم هرکه چیزی ز حسن کم دارد

3 لیک شکر خدا که دلبر من خوبی از فرق تا قدم دارد

4 بهر عشاق دام‌های بلا زیر آن زلف خم‌ بخم دارد

5 هست تیر نظر حرام بر او صفت آهوی حرم دارد

6 گشت رام «‌بهار» آهویی که ز خلق زمانه رم دارد

7 شام خوردیم و تخت خوابیدیم می قوی بود سخت خوابیدیم

8 تازه خوابم ربوده در بستر غرشی خواب من ببرد از سر

9 جستم از خواب و دیده برکردم سوی دلدار خود نظر کردم

10 دیدم آن رشک لعبت چینی خرّ و خرّی فکنده در بینی

11 نرم نرمک دو دست یازیدم بالشش زیر سر طرازیدم

12 سر او را به مهر کردم راست بوسه‌ای‌نیز حق زحمت خواست

13 باز خفتیم دست در آغوش که برآمد ز کام خفته خروش

14 خرخری همچوکوس اسکندر یا نفیر جهاز در بندر

15 باز گفتم ز قوّت باده است یا سر نوش لب کج افتاده است

16 نرم نرمک سرش برآوردم بالشش زیر سر عوض کردم

17 همچنین نازبالشی کوتاه بنهادم به زیرکردن ماه

18 دست برداشتم ز گردن او تن خود دورکردم از تن او

19 کردم آن راکه بود از استادی تا تنفس کند به آزادی

20 خسته گشتم ز چند لحظه عمل سر نهادم به بالش مخمل

21 ناشده گرم خواب‌، چشم حقیر باز برشد زکام خفته نفیر

22 جستم از خواب وکردمش بیدار گفتم آرام باش وگیر قرار

23 ای سیه‌چشم‌! خروپف تا چند نخره کوته که شد سپیده بلند

24 گفت لختی زکام بودم من شب دوشینه کم غنودم من

25 پر و پایی نداشت گفتارش خفت و تا صبحدم همین کارش

26 من بخفتم به حجره دیگر گفتم این قطعه را به خواب اندر:

27 زن که دربینیش نم و ورمست زشت باشد اگر چه محترمست

28 تنگ خفتن چه سود با جبریل در بُن گوش‌، صور اسرافیل

29 شب چو در این اطاق گردآلود می‌جهیدم ز خواب زودا زود

30 یادکردم ز قصه دیرین ساختم این حکایت شیرین

31 راستی جای پرهیاهوئیست وز پی دفع خواب داروئیست

32 در دم در قلاوزی بدپوز هردو ساعت‌ عوض‌شود شب‌ و روز

33 با قلاور مبال باید رفت با شتر در جوال باید رفت

34 ور قلاور نداد رخصت ربست‌ حال زبر جامه‌، دانی چیست

35 هست عیشی منظم و عالی جای بعضی ز دوستان خالی

36 اندرین حال بهر دفع ملال به سوی شاعری کشید خیال

37 سه قصیده سروده‌ام اینجا طبع را آزموده‌ام اینجا

38 غزل و قطعه گفته‌ام بسیار که رسیده است شعرها به هزار

39 نیز اندرزهای آذرپاد که به از آن کسی ندارد یاد

40 به گزارش ز «‌پهلوی‌نامه‌» سر بسرگفته‌ام به یک چامه

41 دیدم این شعرها پراکنده است دفترم از نظیرش آکنده است

42 به که خامه به نظم چست کنم دفتر تازه‌ای درست کنم

43 یادم آمد که با «‌سنائی‌» من گفته‌ام‌پیش‌از این به خواب سخن

ملک‌الشعرا بهار از شاعران بزرگ قرن 14 هجری می باشد و سبک شعری ایشان نوین است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر هرکه او یار محترم دارد منظومه‌ 16 ام از 1042 کارنامهٔ زندان در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار می باشد
شعر قالب : منظومه‌ سبک : نوین
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر هرکه او یار محترم دارد

شاعر شعر هرکه او یار محترم دارد چه کسی است ؟

شاعر شعر هرکه او یار محترم دارد ملک‌الشعرا بهار می باشد.

شعر هرکه او یار محترم دارد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر هرکه او یار محترم دارد چیست ؟

قالب شعر هرکه او یار محترم دارد منظومه‌ است

سبک شعر هرکه او یار محترم دارد چیست ؟

سبک شعر هرکه او یار محترم دارد سبک نوین است

مضمون اصلی شعر هرکه او یار محترم دارد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
ملک‌الشعرا بهار

هرکه او یار محترم از ملک‌الشعرا بهار منظومه‌ 16

منظومه‌ 16 ام از 1042 کارنامهٔ زندان
بنر