- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر که دارد دل چون آینه سیمای تو را می کند خوب ز چشم تو تماشای تو را
2 رم نکردی ز من و رام کسی هم نشدی آفرین باد دل و دیدهٔ بینای تو را
3 دایماً چشم تو انداز رمیدن دارد هیچ کس رام نکرد آهوی صحرای تو را
4 نشود تیره دل پاک تو از چین جبین موج بر هم نزند صافی دریای تو را
5 امشب از داغ جگر لاله چراغان دارد به هواداری گل دامن صحرای تو را
6 ز آب حیوان شده سرسبز خط پشت لبت خضر امت شده ز اعجاز مسیحای تو را
7 از حلاوت لب ساغر ز لبت وانشود باده چون تلخ کند لعل شکرخای تو را؟
8 نفس از نازکی طبع تو نتوانم زد آه، صد آه، دل آینه سیمای تو را
9 همچو خورشید کشد باز به عریانی سر جامه گر اطلس چرخ است سعیدای تو را