1 هرکس که پی بخت سیاهش گیرد هر گام، بلایی سر راهش گیرد
2 ایام به شکل فتنه برمیآید شاید نگه تو در پناهش گیرد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 بازآی که سینهام کباب است بی روی تو حال دل خراب است
2 دلگرمی من ز دیدن توست این آینه رو بر آفتاب است
1 ناگفته ماند صد سخن آرزو مرا لب بسته ناامیدی ازین گفتگو مرا
2 در چشم خلق بس که مرا خوار کردهای نشناسد آب روی، کس از آب جو مرا
1 فسون نالهام شب بسته خواب پاسبانش را که با هر سر نباشد آشنایی آسمانش را
2 ز چاک سینهام دل میکند نظاره زلفش چو مرغی کز قفس بیند به حسرت آشیانش را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به