1 هرکه افتاد ز پا، خاک نشین من بودم هرکه آمد به زمین، نقش زمین من بودم
2 شوق، سرخیل صف اهل نیازم کرده ست سجده ای هرکه ترا کرد، جبین من بودم
3 راز خود کرد وصیت همه با من مجنون بر سر او نفس بازپسین من بودم
4 آستان بوس رکاب تو که را قدرت بود با تو آن روز که همخانه ی زین من بودم
5 این زمان غیر من آنجا همه کس ره دارد یاد روزی که در آن بزم، همین من بودم
6 سعی من کردم و شد وصل نصیب دشمن دیگری صید تو کرد و به کمین من بودم
7 هر کف خاک، به جولانگه شه می گوید پیش ازین پادشه روی زمین من بودم
8 در چمن بود قیامت ز فغان دوش سلیم بلبلان را چه گنه، باعث این من بودم