1 هر کس به دروغ خویش را بگمارد کذب از روش کلام او می بارد
2 در عین دروغ گفتنش مکث کند ضیق النفسی چو صبح کاذب دارد
1 غیر رسوایی چه حاصل از بیان ما به ما سوز دل روشن چو شمع ست از زبان ما به ما
2 شمع آسا آتش افتد از زبان ما به ما می توان پی برد از طور بیان ما به ما
1 فلک به هرزه کمر بسته است جنگ مرا که نیست شیشه شکستن شعار سنگ مرا
2 چنین که مانده به جا در طلسم بی تابی شکسته شوخی پرواز بال رنگ مرا
1 بی سر و قدت خاک نشینند چمنها شد پنبهٔ داغ جگر لاله سمنها
2 کارم به حریف دو زبان کاش فتادی چون غنچه سراپای زبانند دهنها