1 هر که افتد به دوزخ از کفار جاودان جای او بود در نار
2 ور بود مؤمن فتاده ز راه سوزد آنجا به قدر جرم و گناه
3 یا خود او را شفاعت شفعا برهاند ازان جزا و سزا
4 ور دری از شفیع نگشاید ارحم الراحمین ببخشاید
1 ای ز کرم چاره گر کارها مرهم راحت نه آزارها
2 روشنی دیده بینندگان پردگی پرده نشینندگان
1 از حسن آن بصری نافذ بصر نکته ای آرند عجب مختصر
2 کز دل غفلت زده گر دم فشاند آن نفس پاک که حجاج راند
1 ای ز وجود تو نمود همه جود تو سرمایه بود همه
2 مبدع نوی و کهن ما تویی هست کن و نیست کن ما تویی