1 هر که افتد به دوزخ از کفار جاودان جای او بود در نار
2 ور بود مؤمن فتاده ز راه سوزد آنجا به قدر جرم و گناه
3 یا خود او را شفاعت شفعا برهاند ازان جزا و سزا
4 ور دری از شفیع نگشاید ارحم الراحمین ببخشاید
1 رفت پیش آن معبر ساده ای از ره عقل و خرد افتاده ای
2 گفت دیدم صبحدم خود را به خواب در دهی سرگشته ویران و خراب
1 در خم این گنبد عالی اساس چیست شغل شاکر منعم شناس
2 در مقام شاکری بودن مقیم بر کرم های جهاندار کریم
1 شه چو شد آگاه بعد از چند گاه زان فراق جانگداز عمر کاه
2 ناله بر گردون رسانیدن گرفت وز دو دیده خون چکانیدن گرفت