سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

سلیم تهرانی
سلیم تهرانی

هرکه سرگرم کند شوق تو چون از سلیم تهرانی غزل 711

غزل 711 ام از 1122 غزلیات

هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش

1 هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش بی نیاز از نمد است آینه ی تجریدش

2 در وجودم ز تمنای گلی افتاده ست خارخاری که به ناخن نتوان خاریدش

3 هرکه را نیست درین عهد، گره بر ابرو می نمایند به هم خلق چو ماه عیدش

4 زین که یک خنده ندانسته درین گلشن کرد گوش گل سرخ شد از بس که جهان مالیدش

5 من و رسوایی ازین پس، که به تن جامه چو گل آنچنان پاره نکردم که توان پوشیدش

6 ناقبول است معارض، همه دردم این است ای خوش آن گربه که طاووس کند تقلیدش

7 پرده وقت است که از روی سخن برداریم مصطکی نیست زبان، چند توان خاییدش؟

8 عمر کردیم درین باغ، عبث صرف سلیم حاصلی هیچ ندیدیم ز سرو و بیدش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش

شاعر شعر هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش چه کسی است ؟

شاعر شعر هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش سلیم تهرانی می باشد.

شعر هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش چیست ؟

قالب شعر هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش غزل است

مضمون اصلی شعر هرکه سرگرم کند شوق تو چون خورشیدش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.