1 هر که بر مردمان ستم نکند کس برو نیز لاجرم نکند
2 وانکه جان دارد و خرد دارد خویشتن خیره متهم نکند
3 وانکه نکند شکایت زشتی شکر نعمت بدان! که هم نکند
1 نامزد غمی ز دهر ای دل سر گرفته هان زیر میا نه خوش نشین چون غم تست بیکران
2 صدمه آه من ببین سوخته چنبر فلک لؤلؤ روی من نگر ساخته گنج شایگان
1 می درفگن به جام که مست شبانهایم ما را سهگانه ده که درین ره یگانهایم
2 زان جام آبگینه به رغم زمانه زود آبی بده که تشنه به خون زمانهایم