هر کس که سود چهره به راه تو سود کرد از جامی غزل 150

هر کس که سود چهره به راه تو سود کرد

1 هر کس که سود چهره به راه تو سود کرد در روی تو جمال ازل را سجود کرد

2 مسکین فقیه گوش اشارت شنو نداشت منع سماع زمزمه چنگ و عود کرد

3 دیریست می زند دم ارشاد شیخ شهر آن نارسیده دعوی این کار زود کرد

4 صوفی نداشت جاذبه صید هیچ کس کاری که کرد سبحه و دلق کبود کرد

5 زاهد نبرد راه به سرمنزل فنا بیچاره چون تحمل بار وجود کرد

6 افسردگان به ساحل حرمان نشسته اند خوش آن که جا به لجه بحر شهود کرد

7 جامی همیشه بود خراب از سرود عشق آمد صدای نی مدد آن سرود کرد

عکس نوشته
کامنت
comment