1 هر که زی خویشتن گران آید به بر دیگران گران نبود
2 وانکه گوید که من سبکروحم زو گرانتر درین جهان نبود
3 از سبک روح راحت افزاید وز گران جز فساد جان نبود
1 پایم از عشق تو در سنگ آمدست عقل را با تو قبا تنگ آمدست
2 نام من هرگز نیاری بر زبان آری از نامم ترا ننگ آمدست
1 رایت حسن تو از مه برگذشت با من این جور تو از حد درگذشت
2 آتش هجر توام خوش خوش بسوخت آب اندوه توام از سر گذشت
1 یارم این بار، بار میندهد بخت کارم قرار میندهد
2 خواب بختم دراز شد مگرش چرخ جز کوکنار میندهد