هر کس که بکام از سر از ابن یمین فریومدی غزل 148

ابن یمین فریومدی

آثار ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

هر کس که بکام از سر کوی تو گذر کرد

1 هر کس که بکام از سر کوی تو گذر کرد از ساده دلی روی ز جنت بسقر کرد

2 و آنکو بکمان گوشه ابروی تو دل داد بر رهگذر تیر بلا سینه سپر کرد

3 گفتم که ز دست غم تو جان نبرد دل آنروز که چشمم بجمال تو نظر کرد

4 هر فتنه که چشم خوشت افکند در آفاق شد روشنم از روی تو کان دور قمر کرد

5 گل از رخ زیبای تو میداد نشانی زین مژده صبا در دهنش خرده زر کرد

6 باد از شکن زلف تو بوئی بختا برد آهو ز حسد نافه پر از خون جگر کرد

7 در یاب کنون ابن یمین را که به ناگاه پرسی که کجا رفت بگویند سفر کرد

عکس نوشته
کامنت
comment